R a p 30 T

شهر رپ = بزرگترین مرجع رپ

R a p 30 T

شهر رپ = بزرگترین مرجع رپ

بررسی تاریخچه موزیک وسبکهای مختلف آن

بررسی تاریخچه موزیک وسبکهای مختلف آن

موزیک

بخش اول

موسیقی، به هر نوا و صدایی گفته می‌شود که شنیدنی و خوش‌آیند باشد و انسان یا موجودات زنده را دچار تحولی کند. موسیقی (با تعریف کلاسیک) یعنی هنر بیان احساسات توسط صداها.
صدا در صورتی موسیقی نامیده می‌شود که بتواند ارتباط میان اذهان ایجاد کند ومرزی از جنس انتزاع آن را محدود نکند
سبک موسیقی
سبک یا نوع موسیقی یک مقوله یا نام است که برای توصیف صفات یک گروه از آهنگها که با هم عناصر مشترکی نشان می‌دهند بکار می‌رود. برخی سبکها مثلآ موسیقی ایرانی، هندی، غربی و جز اینها تعریفی جغرافیایی دارند و برخی دیگر مثلآ موسیقی باروک و سنتی تعریفی مربوط به زمان و دوره دارند. همچنین دسته‌ای دیگر از موسیقی‌ها مانند سبکی به نام موسیقی آرایشگاهی بنا به نیازمندیهای دقیق فنی تعریف می‌گردند
برخی از سبک‌های اصلی موسیقی عبارت‌اند از
• موسیقی کلاسیک
• موسیقی امپرسیونیسم
• موسیقی رمانتیک
• موسیقی باروک
• موسیقی مینیمال
• موسیقی پاپ
• ریتم و بلوز (آر اند بی)
• جاز
• سوینگ
• رگتایم
• بلوز
• موسیقی راک
• موسقی پانک
• موسیقی متال
• موسیقی کانتری (روستایی امریکایی)
• موسیقی الکترونیک
• موسیقی الکترونیک رقصی
• الکترونیکا
• موسیقی نغمه‌ای
• رگه، داب و سبکهای وابسته
• موسیقی پانک
• هیپ‌هاپ / رپ
• بوسانوا
• اپرا

موسیقی کلاسیک نامی است که به سنت موسیقی هنری غرب داده شده‌است. این نام‌گذاری دقتی ندارد و کوشش‌ها و بحث‌های زیادی برای مشخص کردن معنی آن صورت می‌گیرد. معمولاً شروع این موسیقی را از سده‌های میانه می‌دانند.
موسیقی کلاسیک را از نظر سبک و تحول تاریخی آن به چند دوره کوچک‌تر تقسیم کرده‌اند:
• دوره سده‌های میانه
• دوره نوزائی
• دوره باروک
• دوره کلاسیک
• دوره رمانتیک
• دوره مدرن

دوره
:نوزائی
در این دوره موسیقی‌دانان بیشتر از ادرکات حسی و تمایلات روحی خود در ساخت
و شکل دادن به سبکها بهره می‌‌بردند موسیقی
دوره
رمانتیک
موسیقی دوره رمانتیک بیش از هر چیز حاصل توجه ویژه آهنگساز به بیان احساسات خود یا القا احساسات مورد نظر است. از سازندگان بزرگ این دوره می‌توان افراد زیر را نام برد:
دوره انتقال کلاسیک به رومانتیک:
• لودویگ ون بتهوون
دوره رومانتیک:
• کارل ماریا ون وبر
• فرانتز شوبرت
• روبرت شومان
• هکتور برلیوز
• یوهانس برامس
• یوهان اشتراوس
• فردریک شوپن
• آنتوان بروکنر
• فلیکس مندلسون
• فرانتس لیست
• ریچارد واگنر
• ژرژ بیزه
• آنتوان بروکنر
• ریمسکی کورساکف
• پیتر ایلیچ چایکوفسکی
• سرگئی راخمانینف
• کامیل سی-ساس Sint-Saëns
همچنین در این دوره آهنگسازان دیگری نیز درخشیدند که شاید بیشتر به عنوان نوازندگان بزرگ شناخته شوند مانند پاگانینی و پابلو دو ساراساته (هر دو از بزرگ‌ترین نوازندگان ویولن)
دوره انتقال رومانتیک به مدرن
• گوستاو مالر
• ریچارد اشتراوس
• کلود دبوسی
دوره
مدرن
نوگرایی یا مُدرنیسم به معنی گرایش فکری و رفتاری به پدیده‌های فرهنگی نو و پیشرفته‌تر و کنار گذاردن های
‌سنتها ست .

• دوره کلاسیک

لودویگ وان بتهوون
لودویگ وان بتهوون (متولد ۱۶ دسامبر ۱۷۷۰ – فوت ۲۶ مارس ۱۸۲۷) یکی از موسیقیدانان برجسته آلمانی بود که بیشتر زندگی خود را در وین سپری کرد. وی یکی از بزرگ‌ترین و تأثیر گذارترین شخصیتهای موسیقی در دوران کلاسیک و آغاز دوره رومانتیک بود. بتهوون به عنوان بزرگ‌ترین موسیقیدان تاریخ همیشه مورد ستایش قرار گرفته. آوازه او موسیقیدانان، آهنگسازان، و شنوندگانش را در تمام دوران تحت تأثیر عمیق قرار داده. در میان آثار شناخته شده وی می‌توان از سنفونی نهم، سنفونی پنجم، سنفونی سوم، سونات پیانو پاتتیک، مهتاب و هامرکلاویر، اپرای فیدلیو و میسا سولمنیس نام برد.

بتهوون در شهر بن آلمان متولد شد. پدرش یوهان وان بتهوون اهل هلند (فلاندر آن زمان) بود و مادرش ماگدالِنا کِوِریچ وان بتهوون تبار اسلاو داشت.
اولین معلم موسیقی بتهوون پدرش بود. پدرش یوهان یکی از موسیقیدانان دربار بن بود. او مردی الکلی بود که سعی می‌کرد بتهوون را به‌زور کتک، به عنوان کودکی اعجوبه همانند موتزارت به نمایش بگذارد. هر چند استعداد بتهوون بزودی بر همه آشکار شد. بعد از آن بتهوون تحت آموزش کریستین گوت‌لوب نیفه قرار گرفت. همچنین بتهوون تحت حمایت مالی شاهزاده اِلِکتور (همان درباری که پدرش در آن کار می‌کرد) قرار گرفت. بتهوون در سن ۱۷ سالگی مادر خود را از دست داد و با درآمد اندکی که از دربار می‌گرفت مسئولیت دو برادر کوچک‌ترش را بر عهده داشت.
بتهوون در سال ۱۷۹۲ به وین نقل مکان کرد و تحت آموزش ژوزف هایدن قرار گرفت. ولی هایدن پیر در آن زمان در اوج شهرت بود و به قدری گرفتار، که زمان بسیار کمی را می‌توانست صرف بتهوون بکند. به همین دلیل بتهوون را به دوستش یوهان آلبرشت‌برگر معرفی کرد. از سال ۱۷۹۴ بتهوون به صورت جدی و با علاقه شدید نوازندگی پیانو و آهنگسازی را شروع کرد و به سرعت به عنوان نوازنده چیره‌دست پیانو و نیز کم‌کم به عنوان آهنگسازی توانا، سرشناس شد.
بتهوون بالاخره شیوه زندگی خود را انتخاب کرد و تا پایان عمر به همین شیوه ادامه داد: به جای کار برای کلیسا یا دربار (کاری که اکثر موسیقیدانان پیش از او می‌کردند) به کار آزاد پرداخت و خرج زندگی خود را از برگذاری اجراهای عمومی و فروش آثارش و نیز دستمزدی که عده‌ای از اشراف که به توانایی او پی برده بودند و به او می‌دادند، تأمین می‌کرد.
زندگی او به عنوان موسیقیدان به سه دوره «آغازی»، «میانی» و «پایانی» تقسیم می‌شود
دوره آغازی
در دوره آغازی (که تقریباً از سال ۱۸۰۲ آغاز می‌شود) کارهای بتهوون تحت تأثیر هایدن و موتزارت بود، در حالی که در همان زمان مسیرهای جدیدتر و به تدریج دید وسیع‌تری در کارهایش را کشف می‌کرد. بعضی از آثار مهم وی در دوران آغازی: سنفونی‌های شماره ۱ و ۲، شش کوارتت زهی، دو کنسرتو پیانو، دوازده سونات پیانو (شامل سوناتهای مشهور پاتِتیک و مهتاب).
دوره میانی
دوران میانی کمی بعد از بحران روحی بتهوون به علت کری آغاز شد. آثار بسیار برجسته‌ای که درون مایه اکثر آنها شجاعت، نبرد و ستیز است در این دوران شکل گرفتند. این آثار بزرگ‌ترین و مشهورترین آثار موسیقی کلاسیک را شامل می‌شود. آثار دوره میانی: شش سنفونی (شماره‌های ۳ تا ۸)، سه کنسرتو پیانو (شماره‌های ۳ تا ۵) و تنها کنسرتوی ویولن، پنج کوارتت زهی (شماره‌های ۷ تا ۱۱)، هفت سونات پیانو (شماره‌های ۱۳ تا ۱۹) شامل سوناتهای والدشتاین و آپاسیوناتا، و تنها اپرای بتهوون «فیدلیو».
دوره پایانی
دوره پایانی فعالیتهای بتهوون در سال ۱۸۱۶ آغاز شد. آثار دوران پایانی بسیار قابل ستایشند و آنها را می‌توان عمیقاً متفکرانه و بسیار بیانگر سیمای شخصی بتهوون توصیف کرد. همچنین بیشترین ساختار شکنی‌های بتهوون را در آثار این دوره می‌توان یافت (به طور مثال، کوارتت زهی شماره ۱۴ در دو دیِز مینور دارای ۷ موومان است، همچنین بتهوون در آخرین موومان سنفونی شماره ۹ خود از گروه کُر استفاده کرده). آثار برجسته این دوره: سونات پیانوی شماره ۲۹ هامرکلاویر، میسا سولمنیس، سنفونی شماره ۹، آخرین کواتت‌های زهی (۱۲ - ۱۶) و آخرین سونات‌های پیانو (۲۰ - ۳۲). بتهوون در این زمان شنوایی خود را به طور کامل از دست داده بود.
با توجه به عمق و وسعت مکاشفات هنری بتهوون، همچنین موفقیت وی در قابل درک بودن برای دامنه وسیعی از شنوندگان، هانس کلر موسیقیدان و نویسنده انگلیسی اتریشی‌تبار، بتهوون را اینچنین توصیف می‌کند: «برترین ذهن در کل بشریت».
شخصیت
بتهوون بیشتر اوقات با خویشاوندان و بقیه مردم نزاع و به تلخی برخورد می‌کرد. شخصیت بسیار مرموزی داشت و برای اطرافیانش به مانند یک راز باقی ماند. لباسهایش کثیف و به هم ریخته بود. در آپارتمانهای بسیار به هم ریخته زندگی می‌کرد. بسیار تغییر مکان می‌داد. طی ۳۵ سال زندگی در وین حدود چهل بار مکان زندگی‌اش را تغییر داد. در معامله با ناشرانش همیشه بی‌دقت بود و اکثر اوقات مشکل مالی داشت.
بتهوون پس از مرگ برادرش گاسپار بر سر حضانت برادر زاده‌اش کارل با بیوه گاسپار مدت ۵ سال نزاع قانونی تلخی داشت. سرانجام بتهوون در این نزاع پیروز شد. ولی این پیروزی برای کارل فاجعه بود؛ زندگی با یک کر، مرد بی زن و غیر عادی در بهترین شکلش هم وحشتناک بود. سرانجام کارل اقدام به خودکشی کرد (البته خودکشی کارل منجر به مرگ نشد) و بتهوون که سلامتی‌اش حالا کمتر شده بود زیر بار آن خرد شد.
بتهوون هیچگاه در خدمت اشراف وین نبود. بر این اعتقاد داشت که هنرمندان به اندازه اشراف قابل احترام‌اند. در یکی از روزهای ملاقات گوته با بتهوون در سال ۱۸۱۲ چنین نقل می‌کنند: «روزی گوته و بتهوون در کوچه‌های وین در حال قدم زدن بودند. جمعی از اشراف زادگان وینی از مقابل آنها در حال عبور از همان کوچه بودند. گوته به بتهوون اشاره می‌کند که بهتر است کناری بروند و به اشراف زادگان اجازه عبور دهند. بتهوون با عصبانیت می‌گوید که «ارزش هنرمند بیشتر از اشراف است. آنها باید کنار روند و به ما احترام بگذارند.» گوته بتهوون را رها می‌کند و در گوشه‌ای منتظر می‌ماند تا اشراف زادگان عبور کنند. کلاهش را نیز به نشانه احترام بر می‌دارد وگردنش را خم می‌کند. بتهوون با همان آهنگ به راهش ادامه می‌دهد. اشراف زادگان با دیدن بتهوون کنار می‌روند و راه را برای عبور وی باز می‌کنند و به وی ادای احترام می‌کنند. بتهوون هم از میان آنها عبور می‌کند و فقط کلاهش را به نشانه احترام کمی با دست بالا می‌برد. در انتهای دیگر کوچه منتظر گوته می‌شود تا پس از عبور اشراف زاده‌ها به وی بپیوندد.»
وِجهه او به قدری عظیم بود که وقتی در سال ۱۸۰۹ تهدید کرد که پستی را خارج از اتریش خواهد پذیرفت، سه نفر از نجبا ترتیبات خاصی برای نگهداشتن وی در وین به عمل آوردند. شاهزاده کینسکی، شاهزاده لوبکوویتز، آرشیدوک رودلف برادر امپراتور و شاگرد بتهوون داوطلب پرداخت حقوق سالانه به او شدند. تنها شرط آنها برای این قرار بی‌سابقه در تاریخ موسیقی این بود که بتهوون به زندگی در پایتخت اتریش ادامه دهد.
موسیقی
بسیاری معتقدند موسیقی بتهوون بازتاب زندگی شخصی اوست که در اکثر اوقات تجسمی از نبرد و نزاع همراه با پیروزی است. مصداق این توصیف را می‌توان در اکثر شاهکارهای بتهوون که بعد از یک دشواری سخت در زندگی‌اش پدید آمدند یافت. بتهوون در سال ۱۸۰۲ در هایلیگنشتاد (روستایی خارج از وین) وصیت نامه‌ای خطاب به دو برادرش نوشته که به وصیتنامه هایلیگنشتاد معروف است. پس از واقعه هایلیگنشتاد و غلبه بر یأسش از ۱۸۰۳ تا ۱۸۰۴ سمفونی عظیم شماره ۳ خود به نام اروئیکا را که نقطه تحول در تاریخ موسیقی است تصنیف کرد. طی مبارزه چند ساله‌اش برای قیمومیت کارل، بتهوون کمتر آهنگ ساخت و وینی‌ها شروع به زمزمه کردند که کار او تمام است. بتهوون شایعات را شنید و گفت: «کمی صبر کنید، بزودی چیزی متفاوت خواهید فهمید» و اینطور شد. بعد از ۱۸۱۸ مسائل داخلی بتهوون مانع از انفجار خلاقیت او نشد و بعضی از بزرگ‌ترین آثارش: میسا سولمنیس، سنفونی شماره ۹، آخرین سوناتهای پیانو و آخرین کوارتتهای زهی را به وجود آورد. او از سال ۱۸۰۰ به ناشنوایی تدریجی خود پی برد. برای یک آهنگساز و نوازنده هیج اتفاقی نمی‌تواند ناگوارتر از ناشنوایی باشد، اما حتی آن هم نتوانست مانع جدی‌ای برای بتهوون باشد. آخرین کارهای او شگفتی خاصی دارند، و بسیاری آن‌ها را مملو از معانی مرموز و ناشناخته می‌دانند.بتهوون را بزرگترین هنرمند تاریخ موسیقی و پیانو میدانند.
مرگ
بتهوون از سلامت کمی برخوردار بود، مخصوصاً بعد از سن ۲۰ سالگی، زمانی که درد شکم شروع به آزار دادنش کرد. اما علاوه بر این مشکلات جسمی، او درگیر چندین مشکل روحی نیز بود، که ناکامی در یک سری روابطه عشقی از جمله آن‌ها بود. در سال ۱۸۲۶ سلامت وی به شدت وخیم شده بود، تا اینکه یک سال بعد در ۲۶ مارس ۱۸۲۷ از دنیا رفت. در آن زمان تصور می‌شد مرگش به دلیل مرض کبد بوده‌است، اما تحقیقات اخیر بر اساس دسته‌ای از موهای بتهوون که پس از مرگش باقی مانده، نشان می‌دهد که مسمومیت سرب باعث بیماری و مرگ نابهنگام وی بوده (مقدار سرب خون بتهوون ۱۰۰ برابر بیشتر از مقدار سرب در خون یک فرد سالم بود). احتمالاً منبع این سرب از ماهیهای رودخانه آلوده دانوب و ترکیبی از سرب که برای شیرین کردن شراب استفاده می‌شود بوده. بعید است ناشنوایی بتهوون به خاطر مسمومیت از سرب بوده باشد، برخی از تحقیقات نشان می‌دهد که اختلال در پادتن سیستم دفاعی بدن عامل آن بوده‌است
(systemic lupus erythematosus یا SLE).
کارل ماریا فون وبر
کارل ماریا فردریش ارنست فون وبر (۱۷۸۶-۱۸۲۶) آهنگساز آلمانی بود.
اپراهای او تأثیر زیادی بر شکل‌گیری اپراهای دوره رمانتیک آلمان داشت. وبر آثار زیادی برای ساز کلارینت نوشت. علاوه بر آهنگسازی، به نگارش مقالات موسیقی نیز می‌پرداخت.
وبر در اوتین، نزدیک لوبک بدنیا آمد. پدرش که خود در کار موسیقی بود مدتی آموزش او را به‌عهده گرفت. وبر تحصیلات موسیقی خود را در سالزبورگ و مونیخ ادامه داد. پس از مدتی که همراه خانواده به فرایبورگ در ساکسونی رفت دوباره به سالزبورگ بازگشت و شاگرد جوزف هایدن شد.
موفقیت او باعث شد تا چند شغل مربوط به موسیقی به او پیشنهاد شود. مدتی در دربار دوک ورتمبرگ کار کرد و چندی رئیس اپرای پراگ و بعد اپرای درسدن بود.
اپرای معروف او «در فرایشوتز» با موفقیت روبرو شد و تا زمان ما تنها اپرای او است که همچنان اجرا می‌شود.
وبر از بیماری سل در سفری که به لندن رفته بود درگذشت
فرانتز شوبرت
فرانتز شوبرت (زادهٔ ۳۱ ژانویه ۱۷۹۷ - درگذشتهٔ ۱۸۲۸)، آهنگساز برجستهٔ اتریشی دوران رمانتیک که با وجود عمر کوتاه آثار زیادی تصنیف کرده است. از جمله این آثار می‌توان به ۱۰ سمفونی، ۱۶ کوارتت زهی، ۲۲ سونات پیانو، حدود ۶۰۰ ترانه و ... اشاره کرد.
شوبرت علاقه بسیاری به آواز داشت و بسیاری از کارهای زیبای آوازی خود را در نوجوانی تصنیف کرد. در هجده سالگی حدود ۱۵۰ کار آوازی ساخت و در نوزده سالگی که تجارب بسیاری در ساخت موسیقی آوازی بدست آورده بود ۱۸۰ اثر شامل کارهای آوازی، اپرا، سمفونی و مس خلق کرد
روبرت شومان
روبرت شومان (۸ ژوئن ۱۸۱۰ - ۲۹ ژوئیه ۱۸۵۶) از آهنگسازان و پیانسیت‌های کلاسیک
آلمانی
بود. وی نامدارترین آهنگساز
رمانتیک
نیمه نخست سده نوزدهم بود. پدر وی کتابفروش بود و او در کودکی به ادبیات علاقه مند شد و در 15 سالگی به امور ادبی پرداخت. در سال 1828 برای آموختن حقوق به دانشگاه
لیپزیگ
رفت.او موسیقی را در 20 سالگی آغاز کرد و برای آنکه نوازنده ای چیره دست شود،به تنهایی روی پیانو کار می کرد و برای تقویت انگشت چهارم دست راستش دستگاهی ابداع کرد که همین دستگاه باعث فلج شدن انگشتش شد. مدتی بعد با کلارا ویک (که دختر استادش بود) ازدواج نمود.شومان در جوانی به نقد آثار موسیقی پرداخت و از 1834 تا 10 سال مجله جدید برای موسیقی را انتشار داد.در همین مجله بود که او دقت و توجه مردم را به آثار
شوپن
و
برامس
جلب کرد.شومان از سال 1840 به آهنگسازی مشغول شد و در 1843 به استادی
کنسرواتوار
لیپزیگ انتخاب گردید.از سال 1853 به بعد شومان سلامتی خود را از دست داد و اغلب بیمار بود و در اواخر عمر به بیماری روانی مبتلا شد و در بیمارستان روانی بستری بود تا آنکه سال 1856 درگذشت
موسیقی شومان
فرهنگ ادبی شومان حساسیت خارق العاده اش و به نوعی بیماریش از او یک آهنگساز نمونه ساخت.اغلب افکار گوناگون چون در یک بدیهه سرایی کنار هم می گذاشت تمایلی به واریاسیون در آثارش دیده می شود. چندان به تنظیم برای ارکستر نپرداخته است و اغلب کاراکتر پیانویی را در انوانسیون موزیکال آشکار می کند.بدیهه نوازی با پیانو محرک اصلی الهام او بود و این نکته حتی در ساخته های سمفونیک و موسیقی مجلسی او نیز به چشم می خورد.
آثار اصلی
اپرای گنوا حدود 20 اثر برای کر و ارکستر که از آن ها به :بهشت و پری و یک رکوییم به نام برای مینیون میتوان اشاره کرد. 4 سمفونی کامل و 2 سمفونی ناقص،یک کنسرتو ویلن،یک کنسرتو پیانو ،یک کنسرتو برای ویلنسل،یک کویینتت،2 کوارتت،3کوارتت زهی،آثار بی شمار برای پیانو از جمله 3 سونات 260 لید و تعداد زیادی دو نوازی و تریو
هکتور برلیوز
لوئی هکتور برلیوز (۱۱ دسامبر ۱۸۰۳ تا ۸ مارس ۱۸۶۹)
آهنگساز
فرانسوی از چهره‌های تأثیرگذار در موسیقی عهد
رمانتیک
و از بهترین رهبران
ارکستر
در زمان خود و منتقدی کارآزموده در موسیقی بود.در سال 1830
جایزه رم
را کسب کرد و برای آشنایی با موسیقی ایتالیا رهسپار آن کشور شد.در آنجا آثاری چون
شاه لیر
و له لویه
را نوشت. از
سمفونی‌های
او می‌توان به
سمفونی فانتاستیک
و هارولد در ایتالیا
که به سفارش
نیکولو پاگانینی
آهنگساز بزرگ ایتالیایی نوشته شده اشاره کرد
یوهانس برامس
یوهانس برامس به سال ۱۸۳۳ در شهر هامبورگ آلمان در خانواده‌ای فقیر به دنیا آمد .تحصیلات ابتدایی موسیقی را نزد پدرش که نوازنده کنترباس بود فراگرفت .
برامس با ویولونیست‌های مشهوری چون رمنی و یواخیم آشنا شد و در طول این آشنایی بود که رمنی موسیقی محلی مجارستان را به برامس معرفی کرد و تحت تأثیر آن برامس راپسودی‌های مجار خود را نوشت.
شومان در سالهای آخر عمرش در گاهنامه جدید موسیقی نوشتاری تحت عنوان راههای نو راجع به برامس نوشت و او را نابغه اعلام کرد که در نتیجه توجه بسیاری را به آثار او معطوف ساخت. با مرگ کلارا در سال ۱۸۹۶ ضربه مهلکی بر برامس وارد آمد و از این به بعد بود که برامس هرچه بیشتر خود را در آستانه مرگ احساس می‌‌کرد. تحت تأثیر این احساس بود که برامس باوقارترین لیدهایش به نام چهار آواز جدی و پرلودهای کورال را برای ساز ارگ نوشت .
مهم‌ترین آثار برامس
• موسیقی پیانویی: سه سونات، والس‌ها، رقصهای مجار، چهار بالاد، راپسودی‌ها، هفت فانتزی، سه اینترمتسو، واریاسیویی برروی تم‌های شومان، پاگانینی و هندل.
موسیقی پیانویی برامس حاوی گرمی احساس، هارمونی غنی و قوی رمانتیک هاست ولی در بیانی کلاسیک
• آثار مجلسی
• موسیقی آوازی: حدود ۲۶۰ لید و تعداد زیادی تنظیم آهنگهای محلی آلمانی، ازمهم‌ترین لیدهای برامس ((چهار آواز جدی))، ((رکویم آلمانی)) راپسودی برای صدای آلتور را می‌توان نام برد.
• آثار ارکستری (سازگانی)
همان گونه که جریان موسیقی رمانتیک نیمه نخست سده نوزدهم در آثار واگنر به حد کمال خود رسید. هم‌زمان با آن جریان موسیقی رمانتیک –کلاسیک مندلسون و در اواخر شومان در آثار برامس به حد نهایی و کمال مطلوب انجامید. هر دو نابغه بزرگ قرن نوزدهم، واگنر و برامس از نظر سبک موسیقیایی دقیقاً در نقطه مقابل یکدیگر قرار داشتند و در موسیقی آنها به ندرت عوامل مشترکی یافت می‌شود . بدون شک برامس یکی از برجسته‌ترین آهنگسازان رمانتیک به شمار می‌آید و موسیقی‌پژوهان از سه ((ب)) در تاریخ، باخ، بتهوون و برامس به عنوان سه آهنگساز بزرگ نام برده‌اند. یکی از خصوصیات برجسته موسیقی رمانتیک گرایش به موسیقی فولکوریک است و برامس نیز یکی از آهنگسازانی است که به موسیقی فولکوریک آلمانی علاقه شدیدی داشت و در نتیجه بیشتر نغمه‌های سازی و آوازی او رنگ و بوی آهنگهای محلی را دارند .
برامس در شهر هامبورگ متولد شد. پدرش که یک نوازنده کنترباس بود، درسهای اولیه موسیقی را به او داد. برامس ابراز کرد، قول دهد که بزودی با درس خواندن و به کمک نواختن پیانو در رستورانها و سالنهای تئاتر سریعتر تکمیل کننده درآمد خانواده فقیرش باشد. گرچه در داستان بسیار نقل شده که برامس مجبور بوده که در کاباره‌ها و فاحشه‌خانه‌ها پیانو بنوازد، در تحقیقات اخیر، بعنوان مثال که توسط کرت هافمن، اظهار شده که این احتمالاَ دروغ است. برای مدتی، او ویولونسل را نیز آموخت، گرچه زمانی که معلم او با ساز برامس فرار کرد، پیشرفت او متوقف شد. برامس جوان جند کنسرت عمومی اجرا کرد، اما بعنوان یک پیانیست مشهور نشد (گرچه بعداَ او در زندگی‌اش نخستین نمایش از پیانو کنسرتو شماره یک در سال 1859 و پیانو کنسرتو شماره دو در سال 1881 را اجرا کرد). همچنین او شروع کرد تصنیف کند، اما کوششهای او توجه کسی را جلب نکرد، تا اینکه او با ادوراد رم نی در سال 1853 در یک تور، کنسرت را ادامه داد. در این تور اوبا ژوزف یواخیم،فرانس لیست وبعداَباآهنگساز بزرگ آلمانی روبرت شومان آشناشد. گرچه رم نی از کوتاهی برامس نسبت به احترام به لیست دلخور شده بود اما در دربار ویمر، جایی که لیست موسیقیدان آن دربار بود، قطعه سونات B minor را صمیمانه اجرا کرد. بسیاری از دوستان برامس ذکر کرده‌اند که رم نی، شخصیت درباری لهستانی، از برامس جوان انتظار داشت که با تمرینهای عمومی همنوایی کند و مودبانه یک قطعه مشهور را تحسین نماید که برامس در انجام دادن یا ظاهر نشدن هر دو موفق نشد بنابراین با فروتنی تحسین کرد. او به برامس گفت که دوستی آنها باید خاتمه پیدا کند هرجندروشن نبودکه آیا دلیل آن، بی‌احترامی بودکه به لیست شده بود یا چیز دیگری. به هر حال یواخیم یکی از نزدیکترین دوستان او شده بود، و شومان، با مقاله‌هایش نقش مهمی را در هوشیار کردن همگان برای قطعه هنری که مرد جوان می‌نواخت ایفا نمود و بدینوسیله از برامس جوان پشتیبانی کرد. بنابراین برامس با همسر شومان آشنا شد، کلارا آهنگساز و پیانیست که 14 سال از او بزرگتر بود، با کسی که تمام عمر با او ادامه داد، با هیجانات احساساتی، اما همیشه ارتباط افلاطونی داشت. برامس هرگز ازدواج نکرد. او در سال 1862 بطور دائم در وین اقامت نمود و کاملاَ تمرکز بر آهنگسازی را شروع کرد. سرانجام برامس یک شهرت قوی را بنا نمود، و به زندگی خود بعنوان یک آهنگساز بزرگ نگریست. این ممکن است بالاخره به او اطمینان داده تا تکمیل کننده اولین سمفونی‌اش باشد. بنابراین از سه سمفونی دیگر برای ترقی پیروی کرد (1877، 1883، 1885). برامس سفرهای متعددی کرد، هم برای تجارت (تورهای کنسرت) و تفریح. او اغلب در فصل بهار ایتالیا را می‌دید. و معمولاَ بدنبال یک مکان روستایی خرم بود برای آهنگسازی در تابستان. در سال1890، برامس 57 ساله تصمیم گرفت آهنگسازی نکند. به هر حال معلوم بود، که نمی‌تواند از تصمیمش اطاعت کند. و در سالهای پیش از مرگش تعدادی از شاهکارهایش را تولید کرد، شامل دو سونات کلارینت اپوس 120 (1894)، و چهار آواز مهم اپوس 121 (1896). هنگام کامل کردن تصنیف اپوس 121، برامس از مریضی سرطان از پا افتاد (منابع اختلاف داشتند آیا کبد بوده یا لوزالمعده). بتدریج وضعیت او بدتر شد و او در 3 آوریل 1897 مرد. برامس در شهر زنترالفریدهف وین دفن شد.
موسیقی مجلسی
Chamber music
اصولا آهنگسازان رمانتیک توجه چندانی به نوشتن موسیقی مجلسی نداشتند و فقط در آثار برامس بود که موسیقی مجلسی ارزش فوق العاده‌ای یافت، تا حدی که می‌توان او را جانشین بتهون تلقی کرد
فلیکس مندلسون
یاکوب لودویگ فِلیکس مِندِلسون-بارتولدی (۳ فوریه ۱۸۰۹ - ۴ نوامبر ۱۸۴۷) از آهنگسازان یهودی‌تبار آلمان در اوائل دوره رمانتیک بود.
مندلسون در یک خانواده یهودی در شهر هامبورگ آلمان به دنیا آمد. وی از جمله آهنگ سازان متمولی بود که فارغ از گرفتاری‌های مادی، زندگی پرنشاطی را گذراند.
پدر بزرگش یک فیلسوف یهودی و پدرش یک بانکدار ثروتمند بود که مذهب یهود را رها کرد و پروتستان شد و نام خانوادگی بارتولدی را برای خود برگزید.
خانواده او علاقه زیادی به هنر و ادبیات داشتند پس مندلسون از همان اوان کودکی به یادگیری پیانو و ویولون پرداخت تا احتمالاً در نه سالگی برای نخستین بار کنسرت داد. وی از ۱۸۱۷ّّّّ در برلین نزد فردریک زلتر آموزش هارمونی و آهنگسازی گرفت.
مندلسون نخستین کسی بود که با اجرای تعزیه سن متیو در ۱۱ مارس، ۱۸۹۲ عظمت باخ را به جهانیان شناساند و نام او را زنده کرد.
همانطور که خود می‌‌پنداشت، مانند موتسارت نابغه بود و هنگامی که بیش از هفده سال از عمرش نگذشته بود یکی از شاهکارهای ادبیات موسیقی، پیش‌نوای (اورتور) «رویای نیمه شب تابستان» را روی نمایشنامه شکسپیر نوشت. «مارش عروسی» معروف مندلسون نیز بخشی از همین اثر است.
آثار برجسته
• پیش‌نوای رویای نیمه شب تابستان
• پیش‌نوای غار فینگال یا پیش‌نوای هبریدها
• کنسرتو ویولن در می‌‌مینور
• پیش‌نوای دریای آرام و سفر موفق، برپایه دو شعر از گوته
• قطعات پیانویی آوازهای بدون کلام
سبک مندلسون
مندلسون را می‌توان به وضوح دنباله‌رو باخ و موتسارت دانست زیرا در انتخاب فرم‌های آثارش از مکتب کلاسیک سرپیچی نکرد و آن‌ها را با جزئی تغییرات به کمال مطلوب خود رساند. او عوامل دیگری همچون هارمونی و ریتم را نیز در چارچوب کلاسیک‌ها ولی با رنگ آمیزی و زبانی رمانتیک به کار برده است و به همین دلیل است که مندلسون بیشتر جزء آهنگسازان محافظه کار به شمار می‌رود. او تنها از دو نظر به رمانتیک‌ها نزدیک می‌شود: نخست به خاطر نوشتن قطعات توصیفی یک مومانی که بنایی برای پوئم سمفونی‌های لیست گردیده و دوم به خاطر تصنیف قطعات لیریک و شاعرانه پیانویی مانند آوازهای بدون کلام که یکی از شناسه‌های مهم موسیقی رمانتیک بشمار می‌آید
فرانتس لیست
از بزرگ‌ترین آهنگسازان دوره عظمت رمانتیسم، فرانتس لیست، در ۱۸۱۱ در دهکده کوچکی به نام دوبوریان نزدیک سوپرون در مجارستان که امروزه محل شهر ریدینگ در اتریش کنونی است به دنیا آمد. پدرش از نوازندگان ارکستر دربار کنت استرهازی بود و چون علاقه شدیدی به موسیقی داشت فرانتس را از همان اوان کودکی با پیانو آشنا کرد . او در فرانسه شهرت فراوانی یافت و به زودی به محافل بزرگ هنری راه یافت و با هنرمندان برجسته رمانتیک فرانسوی و آثار آنها از جمله اشعار بایرون، افکار سن سیمون، شاتو بریان، لامنه فوریه، ویکتور هوگو، لامارتین، دو لاکروا، برلیوز و ژرژ ساندر آشنا شده که تأثیرات عمیقی بر موسیقی او به جای گذاشت . لیست در ۱۸۳۰ در کنسرت ویولون‌نواز افسونگر ایتالیایی نیکولو پاگانی‌نی شرکت کرد و به شدت تحت تأثیر مهارت نوازندگی او قرار گرفت و تصمیم گرفت که راه پاگانی‌نی را دنبال کند. در نتیجه دو سال بعد لیست در فن نواختن پیانو به مقام و نیروی مسحور کننده پاگانی‌نی رسید. در این دوره بود که شهرت نوازندگی او در سرتاسر اروپا پیچیده بود
لیست همچنین از طرفداران پر و پا قرص و مشوقان جدی موسیقی واگنر بود. بعدها نیز واگنر داماد لیست شد. اگر حمایتهای مالی و معنوی لیست از واگنر نبود شاید ما امروز واگنری به این گونه نداشتیم.
عوامل گوناکونی مشخص کننده سبک کار لیست هستند که از همه مهم‌تر تأثیرات موسیقی ملی مجار بر نغمه‌ها و هارمونی آثار او است. عامل مهم دیگر نفوذ چشمگیر ادبیات رمانتیک فرانسه در اندیشه‌های لیست بویژه آثار توصیفی و برنامه‌ای بود که نتیجتاً فرم پوئم سمفونی را بنیان گذاشت .
مهم‌ترین آثار ارکستری لیست عبارت‌اند از
• یک سمفونی فاوست
• دانته
• پوئم سمفونی‌های تاسو
• ارفه
• هاملت
• مازپا
• آنچه در کوه شنیده می‌شود
• له پرلود
• و پرمتئوس
آثار مهم پیانویی که اغلب جنبه توصیفی دارند عبارت‌اند از : سالهای زیارت، شیطان، والس، آلبوم یک مسافر، سونته دل پترارکا، سونات سی مینور، آب بازیهای ویلای استه، کنسرتو پیانو شماره ۲ و ۱، و راپسودی‌های مجار
ریچارد واگنر
ویلهلم ریچارد واگنر (۱۸۱۳-۱۸۸۳) آهنگ‌ساز، ‌رهبر ارکستر، نظریه‌پرداز موسیقی و مقاله‌نویس آلمانی بود. شهرت او بیشتر بخاطر اپراهای او است.
نوآوری‌های واگنر در زمینه موسیقی کلاسیک اروپائی تأثیر زیادی بر آهنگسازان بعد از او داشت. او در آثار خود گام کروماتیک و فواصل نامطبوع را بکار می‌برد و از این نظر پیشگام موسیقی مدرن اروپا است. استفاده از لایتموتیف پس از او بسیار رایج شد و بر موسیقی فیلم در سده بیستم اثر گذاشت.
دوره اپراهای حلقه نیبلونگ از مهم‌ترین کارهای او است.
واگنر بیرون از عرصه موسیقی نیز چهره‌ای جنجال برانگیز بود و بویژه نظرات یهودستیزانه او با مخالفت زیادی روبرو شده است.
آثار
• هلندی سرگردان
• تانهویزر
• لوهنگرین
• تریستان و ایزولده
• خوانندگان استاد نورنبرگ
• حلقه نیبلونگ
• پارسیفال
ژرژ بیزه
ژرژ بیزه
(Georges Bizet)
از آهنگسازان سرشناس فرانسه در دروره رمانتیک بود. شهرت او بیشتر بخاطر اپرایی به نام کارمن است.
در سال ۱۸۳۸ زاده شد. پدرش معلم آواز بود و ژرژ از کودکی نزد پدرش با موسیقی آشنا شد. بعدها در سال‌های تحصیل در کنسرواتوار برنده جایزه رم گردید. بیزه یک اپرا بوفا بنام دن پرکوپیو و قطعه‌ای به نام واسکو دوگاما نوشت و اپرایی در پاریس بنام صیادان مروارید را تصنیف نمود که نخستین اپرای معروف او بود. بیزه در سال ۱۸۷۲ اپرای جمیله را نگاشت. سپس قطعاتی را برای آرلزین نوشت و در همین سال‌ها بود که او بزرگ‌ترین اثر هنری خود یعنی اپرای کارمن را برای اپراکمیک تصنیف و اجرا نمود
پیتر چایکوفسکی
پیتر ایلیچ چایکوفسکی(زادهٔ ۷ مه ۱۸۴۰- درگذشت ۹ نوامبر ۱۸۹۳) (به روسی
Пётр Ильи́ч Чайко́вский)
از آهنگسازان سرشناس روس است.
او در مکتب موسیقی آنتون روبنشتاین
(A. Rubinestein)
در کنسرواتور سن پترزبورگ به تحصیل پرداخت و در همان جا نیز دانش‌آموخته شد. چایکوفسکی اصول و قواعد موسیقی کلاسیک غربی و جریان موسیقی توصیفی را در روسیه ادامه داد و به ترویج و اعتلای این مکتب در مقابل شیوه موسیقی گروه پنج نفری پرداخت. او اگر چه قواعد سنتی موسیقی اروپا را اساس کارهای خود قرار داد ولی به موسیقی محلی و افسانه‌های روسی بی‌توجه نبود.
مهم‌ترین آثار او عبارت‌انداز
• اپراهای بی‌بی پیک و اوژن اونگین
• باله‌های دریاچه قو
(Swan Lake)،
زیبای خفته
(Sleeping Beauty)
و فندق شکن (چهارمغز شکن
(The Nutcracker).
• اوورتورهای فرانچسکا داریمینی و رومئو و ژولیت.
• یک کنسرتو ویولن سه کنسرتو پیانو که اولین آنها مشهورترین آنها است.
• شش سمفونی که در میان آنها سمفونی شماره شش به نام پاتتیک
(Pathetique
به معنای حزن‌آور و سوزناک) شهرت فراوانی دارد.
یکی از آثار برجسته او اورتور رومئو و ژولیت است که ادامه‌ای از پوئم سمفونی‌ها و اورتورهای توصیفی فرانتس لیست و مندلسون به شمار می‌رود با این تفاوت که همانند اوورتور رویای نیمه شب تابستان به متن دقیق داستان وابسته نیست. بلکه به صورت یک فانتزی روی درام رومئو و ژولیت تصنیف شده‌است. گرچه چایکوفسکی بارها از ویژگی‌های موسیقی محلی در آثارش استفاده کرده‌است ولی به طور کلی سبک مخصوص ملودی نویسی او شباهت چندانی به موسیقی محلی روسیه ندارد. تم‌های او برخلاف بتهوون و برامس قدرت بسط و گسترش یافتن ندارند و آثارش تقریباً فاقد وحدت کلی میان قسمت‌های مجزا و اپیزودیک هستند
سرگی راخمانینف
سرگی راخمانینف (تولد:یکم آوریل ۱۸۷۳ ،بر اساس تقویم گرگوری یا ۲۰ مارس ۱۸۷۳، بر اساس تقویم یولیانی -مرگ: ۲۸ مارس ۱۹۴۳)نوازندهٔ پیانو و آهنگساز روس بود.
پرلود در سل مینور (شمارهٔ ۵، اُپوس ۲۳) وی یکی از زیباترین پرلودهای موجود می‌باشد که در جنگ جهانی دوم در خط مقدم توسط گیللز برای سربازان روسی اجرا شد. [نیاز به ذکر منبع]
از دیگر آثار معروف او می‌توان به پیانو کنسرتو شمارهٔ ۲ و ۳ و همچنین یک راپسودی برای ارکستر و پیانو براساس یکی از کاپریسهای پاگانینی به نام راپسودی بر اساس تمی از پاگانینی اشاره کرد.
راخمانینف سرانجام در سال ۱۹۴۳ در کالیفرنیا درگذشت
ریچارد اشتراوس
ریچارد اشتراوس (۱۸۶۴-۱۹۴۹) آهنگساز و رهبر ارکستر آلمانی بود. وی در مونیخ به دنیا آمد. پدرش نوازنده چیره‌دست هورن بود که او را از اوان کودکی با موسیقی آشنا کرد.
مهم‌ترین مشخصات آثار اشتراوس عبارت‌اند از تاکید فوق العاده بر منطقه صوتی بسیار زیر سازها و اصوات انسانی، ارکستراسیون عظیم و پرصدا و پاساژهای بسیار مشکل در سازهای بادی خصوصاً ساز هورن که بسیار مورد نظر او بود. علاقهٔ شدید اشتراوس به صداهای زیر در اپرای سالومه که در آن از سه صدای سوپرانو استفاده کرده، کاملاً مشهود است.
مهم‌ترین آثار اشتراوس پوئم‌سمفونی‌های او هستند که به دو دسته تقسیم شده‌اند
اول، پوئم‌سمفونی‌هایی که مبنای فلسفی دارند مانند مرگ و دگرگونی (۱۸۸۹
Tod und Verklärung)
و چنین گفت زرتشت (۱۸۹۶
Also Sprach Zarathustra).
این قطعات فاقد داستان هستند و بیشتر اشخاص یا مفاهیم را تفسیر می‌کنند.
دسته دوم پوئم‌سمفونی‌هایی که جنبهٔ توصیفی دارند.
از اپراهای برجسته و به‌یادماندنی اشتراوس اپرای سالومه
Salome
و سوارکار گل سرخ
Der Rosekavalier
شهرت فراوانی دارند
اپرای سالومه که باعث شهرت فوق العاده اشتراوس نه تنها در میان مردم آلمان بلکه در تمام کشورهای اروپایی شد، در سال ۱۹۰۵ روی نمایشنامهٔ اسکار وایلد در یک پرده تصنیف شد.
اشتراوس بسیاری از مشخصات موسیقی واگنر از جمله تداوم و پیوستگی پلیفونی در ارکستر و تکنیک لایت‌موتیف را در این اپرا به کار بسته است
کلود دبوسی
آشیل-کلود دبوسی (۱۸۶۲-۱۹۱۸) آهنگساز فرانسوی و از چهره‌های شاخص جریان معروف به امپرسیونیسم در موسیقی کلاسیک اروپایی بود.
دبوسی آموختن موسیقی را از نه سالگی آغاز کرد. در ده سالگی استعداد او شناخته شد و به کنسرواتوار پاریس رفت. در آنجا با سزار فرانک و دیگر برجستگان موسیقی فرانسه کار کرد. با برنده شدن جایزه رم به مدت چهار سال به ویلا مدیچی در رم رفت و در این مدت چند اثر نوشت.
سپس سفری به بایرویت کرد و با موسیقی واگنر آشنا شد که تأثیر زیادی بر او گذاشت.
در دهه ۱۸۹۰ سبک ویژه دبوسی، فارغ از تأثیر واگنر، شکل گرفت. اثر مشهور او پیش‌نوایی برای بعدازظهر یک جن در ۱۸۹۴ نوشته شد و به قول پیر بولز خبر از آغاز دوران موسیقی مدرن می‌داد. دبوسی این اثر را زیر تأثیر شعر دوست شاعرش استفان مالارمه به‌نام بعد ازظهر یک جن، و برخلاف موسیقی واگنر برای ارکستری کوچک نوشت.
با انتشار و اجرای آثار دیگری مانند اپرای پلئاس و ملیزاند و قطعه دریا تأثیر او در موسیقی نوین اروپا بیشتر شد و آهنگسازانی مانند موریس راول و پیر بولز از او بسیار آموختند.
دبوسی در روزهای آخر جنگ جهانی اول در پاریس از سرطان درگذشت

موسیقی پاپ
سبکی
از
موسیقی عامه‌پسند
است و معمولاً در مقابل
موسیقی کلاسیک
و
فولک
قرار می‌گیرد و از آنها متمایز است.
با این حال هنرمندان این سبک در سبک‌های
راک، هیپ‌هاپ، دنس، R&B ریتم و بلوز
و کانتری هم می‌توانند فعالیت داشته باشند و این باعث می‌شود که تبدیل به سبکی انعطاف‌پذیر شود. عبارت «موسیقی پاپ» همچنین می‌تواند به یک زیرسبک خاص (درون پاپ) اشاره داشته باشد مانند سافت راک و پاپ/راک
مشخصات پاپ به عنوان یک زیرسبک
پاپ معمولاً به عنوان موسیقی‌ای تعریف می‌شود که به شکل تجاری تهیه می‌شود یا هدف تولید آن سود مالی است. بنا به تعریف سایمون فریت، منتقد موسیقی و جامعه‌شناس متخصص موسیقی مردم پسند، موسیقی پاپ به عنوان یک صنعت شناخته می‌شود نه هنر. البته این موسیقی را می‌توان در حیطه بازار، ایدئولوژی، تولید و زیبایی‌شناسی هم معنا کرد. درواقع، پاپ طوری طراحی شده که «برای همه جالب باشد» و «از هیچ جای خاصی نیامده» و قرار هم نیست «سلیقه خاصی را اعمال کند».
پیشینهٔ موسیقی پاپ
دههٔ ۱۹۳۰ و ۱۹۴۰
این نوع موسیقی از سبک‌های بلوز (شیکاگو)، و کانتری (تنسی) تاثیر گرفت.
دههٔ ۱۹۵۰
خوانندگان پاپ آن دوره کسانی چون بینگ کراسبی، فرانک سیناترا، دین مارتین، بابی دارین و پگی لی بودند، اما خوانندگانی چون بیل هالی، فتس دامینو و الویس پریسلی به دلیل اینکه از نسل جوانتری بودند بیشتر معروف شدند.
دههٔ ۱۹۶۰
این دهه با گروه‌هایی چون جانی تلوتسان، بابی وی، برایان هایلند، تامی رو، جین پیتنی، فرانکی آوالن شروع شد. در نیمهٔ آن با هنرمندانی چون کارول کینگ ، نیل دایموند و برت باکاراک، آرتا فرانکلین، ایسلی برادرز، ری چارلز، استیو واندر، سوپرمز، ماروین گی، باب دایلان و سایمون و گارفانکل متحول شد. می‌توان گفت که گروه بیتلز انقلابی در انگلستان کردند، اگرچه آنها پاپ نبودند.
دههٔ ۱۹۷۰
در این دوره موسیقی دیسکوی بی‌جیس، پیانوی بیلی جوئل و التون جان، کانتری ایگلز، هنرمندان راک/پاپ مانند راد استوارت، استیلی دان و فلیتوود مک گل کرد. ای‌بی‌بی‌ای گروه سوئدی بودند که با مسابقه ترانه یوروویژن به شهرت رسیدند و انقلابی در موسیقی پاپ کردند.
دههٔ ۱۹۸۰
برجسته ترین خواننده این دوره مایکل جکسون بود که با انتشار آلبوم
Thriller
باعث شد که به یکی از پرفروش ترین آلبوم‌های جهان در کل تاریخ تبدیل شود، و آلبوم‌های مدونا
Like a Virgin، True Blue، Like a Prayer
هم همین وضعیت را داشتند. مایکل جکسون را گاهی «شاه پاپ» می‌خوانند و مدونا را «ملکه پاپ». سایر هنرمندان این دوره عبارتند از مایکل بالتون، پرنس، جانت جکسون، دوران دوران، گروه پلیس، سیندی لاپر، ویتنی هوستونفیل کالینز، کایلی منوگ و کالچر کلاب.
دههٔ ۱۹۹۰ و قرن ۲۱
دههٔ ۱۹۹۰ و قرن ۲۱ با مد شدن گروه‌های پسر و گروه‌های دختر چهره دیگری گرفت. در انگلستان گروه‌های تیک دت، بلو، اسپایس گرلز وارد شدند. گروه‌های ایرلندی این دوره بوی‌زون و وست‌لایف بودند. آمریکا هم بک‌استریت بویز و هنسون و 'ان سینک را داشت، و افرادی مانند ویلا فورد، مندی مور، بریتنی اسپیرز و کریستینا اگیولرا هم به عنوان «پرنسس پاپ» شناخته می‌شوند. در سال ۱۹۹۹ سبک لاتین پاپ را ریکی مارتین عرضه کرد و توسط افرادی مانند جنیفر لوپز، شکیرا، انریکه ایگلسیاس و مارک آنتونی دنبال شد.
در سال ۲۰۰۲ عضو قدیمی ' ان سینک یعنی جاستین تیمبرلیک با آغاز با یک آلبوم انفرادی به یک موفقیت تجاری دست یافت و به عنوان «پرنس پاپ» شناخته شد. تین پاپ در کانال دیزنی توسط ستارگانی چون هیلاری داف به وجود آمد، گروه‌های بریتانیایی پاپ راک چون باستد و مک‌فلای، و خواننده-آهنگساز «پاپ-فانک» کانادایی اوریل لوین در دههٔ ۲۰۰۰ به شهرت رسیدند. خوانندگانی که سبک‌های دیگر پاپ را دربرمی گیرند عبارتند از ویتنی هوستون و ماریا کری در R&B، گارث بروکز و شانیا توین در کانتری، و در دنس پاپ کایل منگ و مدونا که یکی از پروفروش‌ترین خوانندگان تمام دوران بود. مطرحان موسیقی پاپ که در بین بینندگان جذابیت یافتند افرادی مانند سلن دیون و نورا جونز بودند
جاز
جاز یا جَز یکی از گونه‌های موسیقی است که از مشخصات آن نت‌های آبی، مکث و ضدضرب، ضرب‌های تاب‌دار و خرامان (سوینگ)، پرسش‌وپاسخ‌خوانی، چندضربی بودن و بداهه‌نوازی است. جاز را نخستین گونه هنری پدید آمده در ایالات متحده امریکا می‌دانند.
جَز در فرهنگ و موسیقی غرب افریقا و نیز در سنت‌های موسیقائی سیاهان امریکا مانند بلوز و رگتایم و دسته‌های موسیقی نظامی اروپائی ریشه دارد. در آغاز سده بیستم این گونه موسیقی در میان سیاهان امریکا رواج یافت و در دهه 1920 در بسیار از کشورها رایج گردید. از آن زمان به بعد جَز تأثیر زیادی در عرصه موسیقی داشته و هنوز در تحول و تغییر است.
وینتون مارسالیس ترومپت نواز چیره‌دست امریکایی و برنده جایزه پولیتزر در باره جاز می‌‌گوید:
"جاز ابداع سیاه‌هاست. جاز بازگوکننده خیلی چیزهای عمیق روحی است و نه تنها درباره ما سیاه‌ها و نحوه نگاه ما به مسائل است بلکه درباره اصل معنی زندگی مردمسالارنه امروزی هم است. جاز همان شرافت نژاد سیاه است که به صورت صدا درآمده است. در این سبک از موسیقی همه چیز را می‌شود دید، چه ناگفته‌گذاشتن‌ها، چه نفوذ کردن‏ها، چه پیچیده‌بودن‌ها و چه مستور ماندن‌ها همه را می‌شود در این سبک دید. تا جاییکه من میدانم نواختن جاز از همه سبکها سخت‌تر است. جاز بهترین تفسیر احساسات شخصی در تاریخ موسیقی غربی است."
جاز خود به سبک‏های فرعی زیادی تقسیم می‌شود که برخی از آن‏ها عبارت‌اند از
• دیکسی‏لند
• بیگ‏بند یا سوینگ
• بی‏باپ
• کول جز
• فری جز
• جاز برزیلی
• سالسا جز
• فیوژن
• سول جز
• اسید جز
• سموث جز
واژه جاز از زبان عوام سیاه‌پوستان گرفته شده و احتمال می‌رود که در اصل دارای معانی جنسی بوده، هرچند ریشه‌های دیگری نیز برای آن پیشنهاد شده است
سبک‏های فرعی جاز
دیکسی‏لند
دیسکی‌لند نام سبک جاز رایج در اوائل قرن بیستم در شهر نیواورلئان است.
این نام اگرچه برای دوست‌داران موسیقی جاز یادآور سبک بخصوصی از جاز است اما همه با کاربرد آن موافق نیستند و اصطلاحاتی مانند جاز کلاسیک یا جاز نیواورلئان را ترجیح می‌دهند
تاریخچه
اولین صفحه جاز که ضبط شد کار یک گروه از نوازندگان سفید پوست امریکائی بود که نام خود را گروه جاز دیکسی‌لند گذاشته بودند. تاریخ این ضبط ۲۶ فوریه ۱۹۱۷ است. در آن سال‌ها نوازندگان سیاه پوست به تدریج موسیقی جاز را ساختند ولی امکان (یا تمایل به) ضبط را نداشتند. تبعیض نژادی در جامعه امریکا بسیار رایج بود و سیاهان هم اغلب توان مالی این کارها را نداشتند. گروه جاز دیکسی‌لند با به‌کار بردن تکنیک‌هائی که از نوازندگان سیاه گرفته بودند این صفحه را پر کردند.
نوازندگان سیاه جاز اغلب در کافه‌ها و مجالس و محل‌های مشکوک نیواورلئان مینواختند. نیواورلئان در ایالت جنوبی لوئیزیانا قرار دارد که زمانی قبل از جنگ‌های انفصال امریکا در آن اسکناسی ده دلاری منتشر شده بود و روی آن به زبان فرانسه کلمه ده نوشته شده بود. فرانسوی‌ها ده را «dix» مینویسند و «دی» میخوانند. زبان بسیاری از مردم لوئیزیانا فرانسه است ولی خیلی‌ها در آن ایالت و ایالت‌های دیگر از این تلفظ بی‌خبر بودند و آن کلمه را «دیکس» می‌خواندند و محض شوخی به آن اسکناس می‌گفتند «دیکسی». کم‌کم به ایالت‌های جنوبی هم (به شوخی) گفتند «دیکسی‌لند» یعنی سرزمینی که در آن اسکناس دیکسی رایج است. و البته جنوب یا دیکسی‌لند هم مرکز و خاستگاه جاز بود. پس آن گروه سفید پوست که موسیقی جاز را به روش سیاهان جنوب (بخصوص نیواورلئان) می‌نواختند احتمالاً برای تبلیغ این‌که موسیقی آن‌ها همان موسیقی سیاهان جنوب است نام خود را گروه جاز دیکسی‌لند گذاشتند. اگرچه این نام بر روی این سبک ماند ولی خود سیاهانی که دیکس‌لند می‌‌نواختند نام‌های دیگر را بکار می‌بردند.
مشخصات
جاز دیکسی‌لند مشخصه اصلی جاز را، که ضدضرب و بداهه‌نوازی است، دارد ولی بداهه‌نوازی نوازندگان دیکسی‌لند معمولاً هم‌زمان انجام می‌گیرد یعنی بجای اینکه قسمت ضرب زمینه‌ای فراهم کند و نوازندگان اصلی به نوبت بداهه‌نوازی کنند، همه باهم مشغول بداهه‌نوازی می‌شوند. نتیجه موسیقی شلوغ و پلوغی است که اگر نوازندگانش به‌حد کافی باهم نواخته باشند و باهم جور شوند بسیار هم شنیدنی و شاد است
سوینگ یا بیگ‏بند

سوینگ یکی از سبکهای فرعی از موسیقی سبک جاز است. این سبک از دهه ۱۹۳۰ (میلادی) در آمریکا رایج شد.
خوانندگانی مانند فرانک سیناترا یا الا فیتزجرالد در این سبک کار کرده‌اند. کانت بیسی و دوک الینگتون هم از جمله آهنگ‌سازان سوینگ هستند
بی‏باپ
بی‌باپ یکی از سبک‌های مهم جاز است که در دهه ۱۹۴۰ میلادی در محله هارلم نیویورک شکل گرفت.
مشخصه اصلی این سبک اجرای سریع نوت‌ها و تاکید زیاد بر بداهه‌نوازی، آن‌هم بداهه‌نوازی در عرصه هم‌نوائی و ریتم (به‌جای بداهه‌نوازی در نغمه) است.
پایه‌گذاران این سبک از جمله عبارت‌اند از چارلی پارکر، دیزی گیلیسپی، تلانیوس مانک
کول جز
کول جز یا «وست‌کوست حز» سبک آرام و رمانتیک موسیقی جاز است که عمدتاً نوازندگان سفیدپوست ساحل غربی امریکا در اواخر دهه ۱۹۵۰ و اوائل دهه ۱۹۶۰ آن را ایجاد کردند.
از پیشگامان این سبک استن گتز، دیو بروبک، و جری مالیگن هستند
فری جز ؛جاز آزاد یا جاز رها
نام سبکی از جاز است که در دهه ۵۰ و ۶۰ میلادی شکل گرفت و مشخصه آن تاکید بر بیان مستقیم احساس و نواختن فارغ از روش‌های رایج جاز، چه در نغمه‌ها، چه در همنوائی‌ها، وچه در ضرب است. در فری جز آنچه‌که به‌گوش می‌رسد بداهه‌نوازی طولانی است و از نغمه‌های استاندارد جاز و تلمیح خبری نیست.
اغلب پیشگام این سبک را ارنت کولمن می‌‌دانند که در سال ۱۹۶۰ با آلبومی به نام «جاز آزاد: بداهه‌نوازی دسته‌جمعی» راهی نو در پیش گرفت. دیگرانی مثل تلانیوس مانک و لنی تریستانو قبل از کلمن گاهی چنین می‌نواختند اما ارنت کولمن و عده‌ای مانند سسیل تایلور، آرچی شپ و بیل دیکسون را از پیشگامان این سبک می‌دانند.
جاز برزیلی
جاز برزیلی ترکیب
موسیقی برزیل
و ریتمهای
سامبا و بوسانوا
با
جاز
است. می‌توان آن را شعبه‌ای از
جاز لاتین
دانست که خود ترکیب جاز و
موسیقی امریکای لاتین
است. از پیشگامان این سبک
آنتونیو کارلوس ژوبیم
و استن گتز
هستند
فیوژن
فیوژن (=همجوشی) یا «جاز فیوژن» نام سبکی از
جاز
است که در آن سعی در تلفیق بعضی انواع دیگر موسیقی (
راک، ریتم و بلوز،
...) با تکنیک‌های جاز می‌شود. کوشش‌های
مایلز دیویس
در تلفیق جاز و راک در دهه ۶۰ و ۷۰ میلادی را آغاز فیوژن می‌دانند
اسید جز
اسید جز یا جاز اسیدی گونه‌ای موسیقی است که در آن
جاز
با گونه‌های دیگر مثل
سول و فانک و دیسکو و هیپ‌هاپ
ترکیب می‌شود. این موسیقی که در آن بر ضرب‌های مناسب رقص تاکید می‌شود عمدتاً در
لندن
ابداع شد، اگر چه آخرین کار ترومپت‌نواز امریکائی
مایلز دیویس
در پیدایش آن تأثیر زیادی داشت. نام این گونه از نام یک بنگاه صفحه‌پرکنی گرفته شده است
سموث جز
سموث جز یا «جاز نرم» نوعی
موسیقی سبک
است که با استفاده از سازهای رایج در
جاز
و معمولاً بدون
بداهه‌نوازی
عرضه می‌شود. بسیاری از دوست‌داران جاز آن‌را سبکی از جاز نمی‌شمارند
موسیقی رگتایم
رَگتایم گونه‌ای
موسیقی
امریکایی است که در میان سالهای 1900–1918 به اوج محبوبیت خود رسید. در این سبک از شیوه‌ای به نام صدای
بَمِ رونده
(walking bass
استفاده می‌شود
بلوز
بلوز گونه
موسیقی
سازی و آوازی است که ریشه در آوازهای مذهبی و آوازهای کار و فریادها و
همخوانی‌های
سیاهان امریکا دارد و اصل آن به فرهنگ و موسیقی غرب افریقا می‌‌رسد
موسیقی راک
گونه‌ای موسیقی عامه‌پسند که در دهه‌های ۵۰ و ۶۰ میلادی در امریکا با نام راک اند رول شکل گرفت و از نظر تأثیرات اجتماعی و گستردگی شنوندگانش در بین انواع موسیقی بی‌همتا است. نام راک کوتاه شده عبارت راک اند رول است و از فعل
to rock
در زبان انگلیسی به معنای جنباندن و تکان خوردن می‌آید. از اواخر دهه ۱۹۶۰ میلادی نام راک اند رول صرفاً به موسیقی دهه ۵۰ و ۶۰
اطلاق شده ولی نام راک همچنان به‌عنوان نام فراگیر این گونه (که شامل راک اند رول هم می‌شود) به‌کار می‌رود. این موسیقی در بلوز ریشه دارد.
نخستین ترانه‌ای که واجد مشخصه واقعی راک اند رول بود و به نحوی مبداء این نوع موسیقی به شمار می‌‌آمد
، Rock Around The Clock
یا راک بیست و چهار ساعته نام داشت که در سال ۱۹۵۴ توسط بادی هالی اجرا شد و در فیلم جنگل تخته سیاه (۱۹۵۴-ریچارد بروکس)مورد استفاده قرار گرفت.
متال
یکی از زیرشاخه‌های اصلی راک، سبک متال است که امروزه خود به عنوان یک شاخهٔ اصلی شناخته می‌شود.از موسیقی متال که به علت خشن‌بودن آواها به این نام خوانده می‌شود، به خودی خود زیر شاخه‌های متعددی منشعب شده است. دههٔ هشتاد میلادی دوران شکل‌گیری کامل‌تر و تعالی این سبک به حساب می‌آید. یکی از گروههای شاخص دههٔ هشتاد گروه امریکایی متالیکا با سبک تِرَش متال را می‌توان نام برد. موسیقی متال می خواهد در اشعارش اعتراض را به گونه مستقیم بیان کند.اولین گروه سبک متال بلک سبت با خوانندگی جان آزی آز بورن می باشد
موسیقی هوی متال
هِوی مِتال زیرگونه‌ای از موسیقی راک است که با جدا شدن شاخه هارد راک از راک آغاز شد. گروه‌ها و نوازندگانی هم‌چون جیمی هندریکس نوازنده توانای گیتار، رونی جیمز دیو و گروه‌هایی همانند لِد زپلین، بِلَک سَبَث و وَسْپ در گسترش و تشکیل این شاخه موسیقی تأثیر داشتند.
سازهای استفاده شده در این سبک موسیقی به طور عمده گیتار برقی، گیتار بیس و درامز هستند که در شاخه‌های مختلف سازهای دیگر همانند ویولن، ویولن‌سل ,کیبورد و گیتار‌های آکوستیک به این مجموعه اضافه می‌شود. پس از گذشت چند سال از تشکیل اولین گروه‌ها در این سبک، متال نه تنها به صورت یک موسیقی قوی بلکه به ساختاری برای بیان عقیده‌های افراد که معمولاً ساختار اعتراضی داشت مبدل شد. متون قوی و تأثیر گذار پینک فلوید اگرچه در آن زمان در سبک متال اجرا نشدند اما پایه گذار مکتب اعتراض در موسیقی بودند که توانست هدف اصیل موسقی بلوز را از ابتدا با گیتارهای سیاه پوستان شنیده می شد را زنده کند. پس از ورود این ساختار به موسیقی متال افراد زیادی با مقاصد سیاسی اجتماعی و فرهنگی و مذهبی شروع به نواختن کردند.
موسیقی هوی متال خود به چند شاخه دیگر گسترش یافت که گاه به این مجموعه «موسیقی متال» یا بطور خلاصه «متال» نیز گفته می‌شود.
از زیر شاخه‌های این سبک می‌توان از
• هوی متال
• اسپید متال
• ثرش متال
• بلک متال
• ملودیک دث متال
• بروتال دث متال
• دوم متال
• متال اسکاندیناوی
• گوتیک متال
• پاور متال
• پروگرسیو متال
• موج نوی هوی متال انگلیسی
(NWOBH)
نام برد
هوی متال
این سبک در اواسط دهه ۷۰ و پس از نفوذ هارد راک موجود در بریتانیا به امریکا شکل گرفت و در واقع همان هارد راک ولی با سلیقه امریکایی بود که در آن‌جا به آن کورد‌های سنگین تر و شعرهای اعتراض‌آمیز‌تر اضافه کردند و سبک جدیدی به نام هوی متال را به وجود آوردند. این سبک ریشه گرفته از بلوز و راک است که در آن بلوز کمرنگ شده و دیگر فراز و نشیب ریتم‌ها در آن از بین رفته ولی همان اثر روانی و حتی قوی‌تر را در شنونده به وجود می‌آورد. در این سبک هم مانند بقیه سبکهای راک گیتار نقش محوری دارد
از گروههای و خوانندگان موفق این سبک می‌شود به این موارد اشاره کرد
Ozzy Osbourne - Manowar - Black Sabbath - Motorhead - Iron Maiden - WASP

ترش متال
Thrash Metal:
این سبک را اصلی‌ترین سبک مشتق از هوی متال می‌دانند. گیتاری پرخاش‌گر، سرعتی، تکنیکی، جوی سنگین که عموماً چیزی نا‌موزون و فراتر از ملودی می‌نوازد. چیزی که شاید در اوایل کار با Speed Metal یکسان به حساب می‌آمد. اما گروههایی مثل متالیکا و مگادث که جزو بهترین‌های این سبک بودند چیزی فراتر از این را به نمایش گذاشتند که شامل ریفهای قوی گیتار بود.
از گرههای موفق و معروف این سبک می‌شود به موارد زیر اشاره کرد:
Megadeth - Metallica - Slayer - Testament - Sepultura - Pantera - Kreator
پاور متال
Power Metal :
پاور متال سبکی بسیار ریتمیک و ملودیک و با سرعت نسبتاً بالا در جمع سبک های موسیقی متال به شمار می آید. از ویژگی های این سبک می توان به آواز بسیار ملودیک با صدای نسبتاً زیر و شفاف, و در عین حال قوی و قدرتمند، استفاده از گیتار سولو های هم‌زمان و به کار بردن Double Bass Drum اشاره نمود. البته گروه هایی نیز چون Children of Bodom یا Kalmah موسیقی ملودیک این سبک را با سبک آوازی موسیقی ملودیک دث متال درآمیخته‌اند. فضای این موسیقی عموماً حالتی حماسی و سرشار از انرژی دارد و داستان‌های فانتزی از جمله مهم‌ترین تم های مورد علاقه موسیقی‌دانان پاور متال به شمار می‌آید.
Hammerfall- Blind Guardian - Symphony X - Children Of Bodom - Mob Rules - Iced Earth
دووم متال
Doom Metal:
سبکی که سهم تکنیک را در آن بسیار بالا می‌دانند. سبکی بسیارآرام، وحشت آور و با یک حس سنگین. از گیتاری سنگین برای القای این حس در این سبک استفاده می‌کنند.
دووم متال دارای چند زیر شاخه می باشد که از آن جمله می توان به
Drone Doom. Funeral Doom. Sludge Doom. Black Doom. Experimental. Death Doom. Traditional Doom. Stoner Doom. Gothic Doom.
اشاره کرد.
از گروههای و خوانندگان خوب این سبک می‌شود موارد زیر را نام برد
Morphia - Anathema - Desire - Paradise Lost - My Dying Bride - Dawn of Dreams - Shape Of Despair - Monolithe - Void Of Silence - Khanate - Disembowelment - Unholy - Worship

آلترناتیو متال
Alternative Metal:
به عقیده بسیاری از کارشناسها
Alternative
را شاید بتوان مستقل تر از باقی سبکهای متال در نظر گرفت. سبکی که از دل هوی متال که در حقیقت هسته مرکزی موسیقی متال است بیرون آمده است. سبکی که همان گیتار هوی متال را دارد اما کمی با خواست عمومی منطبق‌تر است. با توجه به نوع موسیقی که ارائه می‌دهد از سبکهای دیگر متال بیشتر در دید عموم مطبوع واقع می‌شود. سبکی که در بدو ورودش در بردارنده
Garage Punk، Funk، Rap، Industrial
و چندی دیگر بود. این سبک را به درست یا غلط گاه
NEW METAL و یا AGGRO METAL
هم نام می‌برند.ریشه اصلی موسیقی
Alternative Metal
برخلاف سایر سبک های اصیل موسیقی متال، در موسیقی
Grunge
نهفته شده است و بدین سبب بسیاری آن را به عنوان یک زیر شاخه از موسیقی اصیل متال نمی‌شناسند
از گروههای برجسته این سبک می‌شود به موارد زیر اشاره کرد
Korn - System Of A Down - Slipknot - Godsmack - Static-X
دث متال
Death Metal:
سبکی‌ست که از دل
Thrash
بیرون آمده است. دارای موسیقی که سعی بر نشان دادن جنبه‌های مرگ، درد و وحشت از نظام اخلاقی یهودا - مسیحی دارد. موسیقی که اشعار حزن‌انگیز آن با صدای بلند و خشن ادا می‌شود. موسیقی که سرشار از ملودی‌های زیبا و قوی است و از مشخصه‌های آن، سولوهای با تکنیک و سرعت بالاست و همانند بسیاری از شاخه‌های متال به مهارت فراوان در نوازندگی احتیاج دارد. این موسیقی شاید در دید عموم دارای هواداران زیادی نباشد، اما جزو قوی‌ترین سبکهای موسیقی متال به حساب می‌آید. این سبک خود را بی شک مدیون گروه
Death
می‌داند، به طوری که چاک شلداینر، پایه‌گذار گروه
Death
را، پدرخوانده‌ی دث متال می‌نامند
دث متال شامل زیر شاخه هایی از این قبیل نیز هست
Melodic Death Progressive Death Death/Thrash Old School Death ِGrindcore Gore/Death از گروههای موفق این سبک میتوان به موارد زیر اشاره کرد
Death - Morbid Angel - Deicide - Six Feet Under - The Crown - Children Of Bodom - Autopsy - Cannibal Corpse
اینداستریال متال
Industrial Metal:
سبکی که به خاطر وجود ریتمهای سنگین که به صورت مستمر تکرار می‌شوند و
Distortion
بالا که یادآور کار یک‌نواخت و پرسروصدای ماشینها در محیط صنعتی است
Industria
نام گرفته و تلفیقی از موسیقی
Electronic
و متال است.
از گروههای موفق در این زمینه به موارد زیر میتوان اشاره کرد
Rammstein - Marylin Manson - Rob Zombie / White Zombie - Ministry - Devin Townsend
اسپید متال
Speed Metal:
سبکی که شاید در اوایل دهه ۸۰ جزو پرطرفدارترین مشتقات
Heavy
به حساب می‌آمد. سبکی که طبق نامش سرعت اصلی‌ترین خصیصه آن به حساب می‌آید. سوزش و خشونت خاص خودش و حمله‌های سریع و دقیق به گیتار دارد. چیزی که به سرعت با
Thrash
قرین شد و گروههای بزرگی مثل
Metallica، Slayer، Megadeth و Anthrax
از آن سود بردند
گوتیک متال
Gothic Metal:
سبکی که جو سرد و غم انگیز
Goth Rock
را با صدای بلند و خشن هوی متال پیوند می‌زند. از ویژگی های این سبک می توان به استفاده گسترده از صدای زنان و سازهایی چون ویولون, هارپسیکورد و فلوت اشاره کرد. موسیقی گوتیک متال که عموماً در گام های مینور ساخته می شود فضایی بسیار ملودراماتیک و غمناک دارد. تم های عاشقانه و مذهبی و مسائل مربوط به مرگ و پس از مرگ, از موضوعات مورد علاقه موسیقی دان های این سبک به شمار می‌آید. در بخش های نمایشی این سبک به وفور از عناصر داستان های کهن اروپایی مانند جادوگران, خون آشام ها, اژدها و غیره استفاده می گردد.
از گروه های تاثیر گذار در این سبک می توان به این موارد اشاره کرد
Tristania - Moonspell - Ashes You Leave - Havayoth - Draconian - The Sins Of Thy Beloved - Nightwish
بلک متال
اکثراً این نوع موسیقی را می شناسند.
بعضی از زیر شاخه های بلک متال عبارتند از
Melodic Black Metal. Depressive And Suicidal Black Metal. Raw Black Metal. Noise Black Metal. Ambient Black Metal. Symphonic Black Metal. Old School Black Metal.
از گروه های معروف در این زمینه می توان به
Mayhem. Dimmu Borgir. Darkthrone. Marduk. Satyricon. Khold. Nargaroth
اشاره کرد
رپ
رپ یک نوع طرز گویش و خوانندگی است که توسط سیاه‌پوستان امریکایی برای مبارزه با تبعیض نژادی ابداع شد. از بزرگ‌ترین خوانندگان آن می‌توان به توپاک و امینم و کانیه وست اشاره کرد. رپ ابتدا به زبان انگلیسی و بعد آلمانی فرانسه و فارسی رایج شده هم اکنون خوانندگان رپ فارسی با استفاده از استودیوهای زیرزمینی کار خود را پیش می‌برند .گویش رپ و رپ خوانی از رنگین پوست های امریکایی جان گرفته و به دلیل مبارزه با تبعیض نپادی صورت گرفته و هم اکنون بر لب و دهان رپرهای این نسل می چرخد.کار رپرهای ایرانی دارای فرق هایی با رپرهای امریکایی و المانی و فرانسوی است.که می توان رپ پرشین را تک در دنیا خواند.
این گونه از موسیقی بر گونه‌های دیگر موسیقی نیز تاثیراتی داشته است.(که در بخشهای بعدی به زیر شاخه های آن میپردازیم)
اُپرا
هنری
است که بر روی یک
سکو
یا سن نمایشی که هماهنگ و سازگار با موسیقی ساخته شده انجام می‌شود. نمایش اجرایی در اپرا عناصر ویژه
تئاتر
مانند زمینه پردازی و محیط نمایشی،
جامه ها، چهره‌پردازی و بازیگری
را در خود دارد. ولی در اپرا واژه‌هایی که بازگو می‌شود یعنی
اپرانامه
(libretto)
سخن پردازی گفتاری نبوده بلکه به گونه آوازی و
سرودی می‌‌باشد. خوانندگان اپرا را یک گروه از
همنوایان
همراهی می‌کنند. همنوایان می‌توانند یک گروه کوچک سازی باشند یا یک
سازگان سمفونیک
کامل. البته امروزه این هنر به مانند گذشته نیست و گاه با سبکهای دیگر موسیقی آمیخته شده است یا به تنهایی و
بدون نمایش اجرا می‌شود.


***

این بلاگ در حالت آزمایشی میباشد، با نظرات(انتقادات و پیشنهادات)خود مارا در بهبود و پیشرفت بلاگ یاری فرمایید.

کپی برداری از مطالب بلاگ تنها با ذکر منبع یعنی (WwW.Rap30T.blogSKY.cOm)مجاز میباشدوهرگونه کپی برداری غیر مجاز باعث محدودیت اطلاع رسانی و آموزشی بلاگ میگردد.

در حال حاظر این بلاگ هیچگونه شعبه ایی در هیچ بلاگری ندارد و هر گونه شباهت اسمی و یا لینک به صورت تصادفی و یا سوءاستفاده میباشد.

با تشکر از بازدید شما : مدیر بلاگ DeltA
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد